سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و متنوّع ترین تصاویر و موضوعات
در این وبلاگ سعی کردیم تنوّع و زیبایی رو سرلوحه ی کارمون قرار داده و فضای وبلاگ رو از یکنواختی و سادگی دور نگه داریم ، امید که مورد پسند شما عزیزان واقع بشه ... 

40-بانوی من!
یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست _ یک روز عاقبت.
نه با سفری یک روزه
نه با سفری بلند
بل با آخرین سفر
یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست _ یک روز با عاقبت.
نه با کلامی کم توشه از مهربانی
نه با سخنی تو بیخ کننده
بل با آخرین کلام.
یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست _ یک روز عاقبت.
تو باید بدانی عزیز من
باید بدانی که دیر یا زود ........

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 87/12/19 ] [ 6:8 عصر ] [ JAVAD.R ] [ نظرات () ]

28-بانوی بسیار بزرگوار من!
عجب سال هایرا می گذرانیم، عجب روزها و عجب ثانیه هایی را... و تو در چنین سال ها و ثانیه ها، چه غریب سرشار از استقامتی و صبور و سر سخت؛ تو که بارها گفته ام چون ساقه ی گل مینا ظریف و شکستنی هستی...
مرا نگاه کن بانوی من، که تنومندانه در آستانه ی از پا در آمدنم، و باز، در پیشگاه سال تازه از تو می خواهم که به من قدرت آن را بدهی که با رذالت ها کنار نیایم، و ذره ذره، رذالت های روح کوچک خویشتن را همچون چرکاب یک تکه کهنه زمین شوی، با قلیاب کف نفس و تزکیه بشویم و دور بریزم...
اینک عزیز من! ببین که سال تازه را چگونه به تو تبریک می گویم؛ آنسان که سنگی را با کوبیدن خویش بر تنگ بارفتنی.
اما چه کنم که بی تو فقیرم، و بی تو در رکاب هزارگونه تقصیرم؟
چه کنم؟
شاد باد سال نو بر تو، و در سایه ات بر همه ی ما.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 87/12/19 ] [ 6:5 عصر ] [ JAVAD.R ] [ نظرات () ]

14-عزیز من!
باور کن که هیچ چیز به قدر صدای خنده ی آرام و شادمانه ی تو، بر قدرت کارکردن و سرسختانه و عادلانه کار کردن من نمی افزاید، و هیچ چیز همچون افسردگی و در خود فروریختگی تو مرا تحلیل نمی برد، ضعیف نمی کند، و از پا نمی اندازد.
البته من بسیار خجلت زده خواهم شد اگر تصور کنی که این «من» من است که می خواهد به قیمت نشاط صنعتی و کاذب تو، بر قدرت کار خود بیفزاید، و مرد سالارانه – همچون بسیاری از مردان بیمار خودپرستی ها – حتی شادی تو را به خاطر خویش بخواهد.نه ... هرگز چنین تصوری نخواهی داشت.
راهی که تا اینجا، در کنار هم، آمده ییم، خیلی چیزها را یقینا بر من و تو معلوم کرده است. اما این نیز، ناگزیر، معلوم است که برای تو – مثل – انگیزه یی جدی تر و قوی تر از کاری که می کنم – نوشتن و باز باهم نوشتن – وجود ندارد، و دعوت از تو در راه رد غم، با چنین مستمسکی، البته دعوتی ست موجه؛ مگر آنکه تو این انگیزه را نپذیری...
پس باز می گویم: این بزرگترین و پردوام ترین خواهش من از توست: مگذار غم، سراسر سرزمین روحت را به تصرف خویش در آورد و جای کوچکی برای من باقی مگذارد. من به شادی محتاجم، و به شادی تو، بی شک بیش از شادمانی خودم.
حتی اگر این سخن قدری طعم تلخ خودخواهی دارد، این مقدار تلخی را، در چنین زمانه ی بر من ببخش – بانوی من، بانوی بخشنده من!
به خدایم قسم که می دانم چه دلائل استوار برای افسرده بودن وجود دارد؛ اما این را نیز به خدایم قسم می دانم که زندگی، در روزگار ما، در افتادنی ست خیره سرانه و لجوجانه با دلائل استواری که غم در رکاب خود دارد.
غم بسیار مدلل، دشمن تا بن دندان مسلح ماست.
اگر قدری به خاطر تزکیه ی روح، قدری غمگین باید بود – که البته باید بود – ضرورت است که چنین غمی، انتخاب شده باشد نه تحمیل شده.
غصه، منطق خود را دارد. نه؟ علیه منطق غصه حتی اگر منطقی ترین منطق هاست، آستین هایت را بالا بزن!
غم، محصول نوعی روابطی ست که در جامعه شهری ما و در جهان ما وجود دارد. نه؟ علیه محصول، علیه طبیعت، علیه هر چیز که غم را سلطه گرانه و مستبدانه به پیش می راند، بر پا باش!
زمانی که اندوه به عنوان یک مهاجم بدقصد سخت جان می آید نه یک شاعر تلطیف کننده روان، حق است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی...
عزیز من!
قایق کوچک دل به دست دریای پهناور اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهت باد تقلایی کن!
سخت ترین توفان، مهمان دریاست نه صاحبخانه ی آن.
توفان را بگذران
و بدان که تن سپاری تو به افسردگی، به زیان بچه های ماست و به زیان همه بچه های دنیا.
آخر آنها شادی صادقانه را باید ببیند تا بشناسند ...

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 87/12/19 ] [ 5:34 عصر ] [ JAVAD.R ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

دوستدار شما هستم و خرسند از اینکه با شما و در کنار شما هستم ...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 159
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 1503809