سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و متنوّع ترین تصاویر و موضوعات
در این وبلاگ سعی کردیم تنوّع و زیبایی رو سرلوحه ی کارمون قرار داده و فضای وبلاگ رو از یکنواختی و سادگی دور نگه داریم ، امید که مورد پسند شما عزیزان واقع بشه ... 

دو مورد اساسی دختر و پسر

در ادامه مطلب :

 

ماجرای حمام رفتن پسرهای گل  و دختر های اِوا
 یه دختر تو حموم:
ساعت 4 بعد از ظهر:
ـ لباساشو رو درمیاره، رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره
ـ در حموم رو از تو قفل میکنه، جلوی آیینه می ایسته، شکمش رو که تمام مدت داده بود
تو، میده بیرون و شروع میکنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش
ـ در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت،مو، بدن، کف پا و
... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان
ـ موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده، پرپشت کننده، براق کننده و...میشوره و
هفده دقیقه ماساژ میده
ـ یکبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره
ـ نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا 60 میشماره
ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام مواد
شیمیایی از موهاش پاک شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه
ـ خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب.
بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی
ـ موهاش رو حسابی می چلونه، حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو
ورانداز میکنه. از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده، احساس خوشگلی می
کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته
ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده
ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای
زائد بی تربیت
ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه
ـ چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه
ـ 48 دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه
ساعت 8 شب
.
.
 
یک پسر در حمام:
ساعت 4 بعد از ظهر:
ـ همون طور که رو تخت نشسته ، لباساشو میکنه. هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق
ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم
ـ می ایسته جلوی آیینه. شکمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ، فیگور راست، نیم
ساعت قربون صدقه خودش میره، (این قدوبالا رو ببین چه کرده .لای لای لالای لای)مامان
جونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه
ـ زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز، آبی، بنفش
ـ در کمد شامپو ها رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره
ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو کف مالی میکنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون
ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره
ـ نرم کننده مو!!! برو بابا
ـ زیر دوش میـگازه و به خاطر اکو شدن صداش تو حموم !!!کر کر میخنده
ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده? آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش
ـ چاه حموم رو هدف گیری میکنه و جیش میکنه توش
ـ از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه
فرش و کف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشک میکنه
ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق
ـ حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و 2 دقیقه ای لباس می پوشه
ساعت 4:15 بعد از ظهر

 

****************

دخترها و پسرها چگونه نیمرو درست میکنند:

دخترها:

توی ماهیتابه روغن میریزن

اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

پسرها:

توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

توی ماهیتابه روغن میریزن

توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

چند تا فحش میدن

دنبال کبریت میگردن

با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

دنبال نمکدون میگردن

نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن

نمکدون رو پر از نمک میکنن

صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

سریع برمیگردن توی آشپزخونه

تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

ماهیتابه رو میندازن توی سینک

دنبال ظرفهای مسی میگردن

قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

چند تا فحش میدن و بلند میشن

نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن

پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن


[ سه شنبه 89/2/7 ] [ 3:54 عصر ] [ JAVAD.R ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

دوستدار شما هستم و خرسند از اینکه با شما و در کنار شما هستم ...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 132
کل بازدیدها: 1510862